تصویر کنید ؛ با ذوق و شوق فراوان و البته هزینه ای فراوان تر ، گوشی موبایل خود را خریداری کرده اید! اما یک غفلت کوچک کافی است تا با افتادن گوشی در داخل جوی آب و یا حتی سرویس بهداشتی (99% مواقع!) تمامی امید و آرزوهای شما نابود شود! تصور به این موضوع نیز بسیار دردناک است! اما نه! اندکی صبر کنید! هنوز تا نابود شدن کامل گوشی زمان زیادی مانده! در این ترفند قصد داریم تا با معرفی یک ترفند خارق العاده روشی را معرفی کنیم که گوشی شما اگر یک دوش حسابی هم گرفته باشد نجات پیدا کند! ترفندی که در عین حال عجیب اما کاربردی است!
ابتدا به این داستان واقعی توجه کنید! :
Ernesto Londo?o ، خبرنگار واشنگتن پست ، پس از یک دوچرخه سواری طولانی به خانه برمیگردد و شروع میکند به شستن دست و رویش ، اما از آنجایی که کیف وسایل همراهش را بدجایی قرار بود ، ناگهان در چند لحظه کیف میگردد و گوشی BlachBerry نازنین 450 دلاریش در درون توالت می افتد! پس از اینکه از شوک حادثه خارج میشود ، سریع گوشی را از آب خارج میکند ، باتری گوشی را در می آورد و شروع به خشک کردن گوشی با سشوار میکند! اما پس از اندکی هنگامی که میبینید این روش موثر نیست و گوشی نیز وارد حالت کما شده است ، به یکی از دوستانش که در این زمینه تخصص داشته تماس میگیرد و از او کمک میخواهد. دوست عزیز هم در پاسخ او میگوید که گوشی را در یک ظرف پر از برنج نپخته بگذارد! بله! برنج نپخته! همگی ما دیده ایم که برنج خاصیت جذب رطوبت دارد و با اصول خیس کردن برنج هم آشنا هستیم (ترفندستان) ولی این نکته دیگر واقعأ ظریف است! سر انجام پس از اینکه گوشی یک روز در داخل ظرف برنج می ماند ، کاملأ سالم و مانند روز اولش میشود و بدون هیچ مشکلی قابل استفاده میگردد.
این جناب خبرنگار هم تجربه گرانقیمتش را در واشنگتن پست برای عموم نوشته است ، البته آن دوستی که این روش را برای او توضیح داده است نامش فاش نشده چرا که ظاهرأ وی برای یکی از شرکتهای گارانتی یا مشابه آن کار میکند و فاش شدن نامش برای او دردسر ساز خواهد بود.
اما در این زمینه میتوان عمل دیگری را نیز صورت داد:
گوشی که یک حمام اجباری کرده است را بهتر است اول خاموش کرده سپس باطری آن را خارج نموده تا جایی که امکانش هست گوشی را با کاغذها و دستمالهایی که آب جمع می کنند خشک کرده و بعد در الکل برای مدت کوتاهی بخیسانیدش و بعد هم بگذارید خشک شود. الکل برای خشک کردن قطعات داخلی گوشی بسیار موثر خواهد بود.
این روش شاید بیشتر قابل ادراک تر باشد! اما کارایی روش اول بیشتر است.
¤ نویسنده: صالح روستایی
• در سال 1347 در مشهد به دنیا آمد.
• دو خواهر بزرگتر از خود دارد.
• سال 59 وارد حیطه تئاتر شد و از دکتر قطبالدین صادقی، مطالب زیادی آموخت.
• گاهی مجسمه سازی میکند، نقاش و خطاط ماهری هم است.
• از غرور فاصله دارد.
• تیم فوتبال هنرمندان را پایهگذاری کرد، اما بعدها از آن جدا شد.
• عاشق فوتبال است و در بین فوتبالیستها با مهرداد میناوند رفاقت دیرینهای دارد.
• شخصیتی جالب و شوخ دارد.
• از بازیگرانی چون شریفینیا، پرویز پرستویی، رضا کیانیان، خسرو شکیبایی و گوهر خیراندیش خوشش میآید.
• مدرک تحصیلیاش لیسانس است.
• دوست دارد زمانی که فوتبال بازی می کند درون دروازه بایستد.
• با ساعت خوش و مجید دلبندم اوج گرفت.
با حضور در جنگ « ساعت خوش » (مهران مدیری - 1373) فعالیت هنری و بازیگری اش را آغاز کرد. و خیلی زود به جرگه کارگردانان تلویزیونی پیوست. مجموعه های « خانه به دوش » ، « متهم گریخت » و « ترش و شیرین » که عطاران آنها را کارگردانی کرده از مجموعه های پربیننده و برتر تلویزیون است.
رضا عطاران در سینما هم موفق بود. او در « هوو » معرکه بود.
مجموعه آثار:
- کلید ازدواج (داود موثقی، 1377)
- سیندرلا (بیژن بیرنگ، مسعود رسام، 1380)
- کلاه قرمزی و سروناز (ایرج طهماسب، 1381)
- هوو (علیرضا داودنژاد، 1384)
- تیغ زن (علیرضا داودنژاد، 1385)
- کلاهی برای باران (مسعود نوابی، 1385)
¤ نویسنده: صالح روستایی
بیوگرافی الناز شاکردوست:
الناز شاکردوست در سال 1363 در یکی از محله های تهران چشم به دنیا گشود..در دوران دبستان عاشق بازیگری شد.دانشجوی تئاتراز دانشکده هنرو معماری دانشگاه تهران است. کلا انسانی عجیبی است.. عاشق فوتبال است شبیه بازیگری ! مادر خود را بسیار دوست دارد. و عجیب ترین نکته در زندگی او دوست صمیمی اوست.
مدرک تحصیلی: دانشجوی تئاتر از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران
با بازی در فیلم « گل یخ » ساخته کیومرث پوراحمد به سینما آمد و ظرف کمتر از یک سال در پنج فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد. تفاوت بازی او در دو فیلم « گل یخ » و « مجردها » نشان از توانایی های او دارد.
شاکردوست در « بی وفا » اولین ساخته منتقد قدیمی سینما - اصغر نعیمی - بهترین بازی کارنامه سینمایی اش را به نمایش گذاشت.
بله دوست صمیمی او گوهر خیر اندیش است که حداقل 30 سال از او بزرگتر است.به طور اتفاقی وارد سینما شد.به گفته کیومرث پوراحمد وقتی دنبال یک بازیگر حدودا 20 ساله میگشته که الناز رو دیده و از بازی وی که در ان موقع در تئاتر بازی می کرده خوشش امده و او را در فیلم گل یخ به عنوان بازیگر نقش اول بازی داده است. بازی های مختلف و نقش های مختلف که از او دیدیم او را یک بازیگر باهوش و با استعداد معرفی کرده است. بازی های متفاوت نظیر یک دختر پولدار در عروس فراری ... یک دختر شل و ول در مجردها(واقعا فوق العاده بود).. یک دختر نسل سومی در چه کسی امیر را کشت (بازی او در این فیلم عالی بود..بسیار بهتر از نیکی کریمی . مهناز افشار و...)و بازی بسیار زیبای او در فیلم بی وفا(به عنوان یک دختر پایین خیابونی که عمرا هیچ بازیگری نمی تونست این نقش را به این خوبی بازی کن).در این سه سال و تا سن 22 سالگی بازی در 11 فیلم یک امار فوق العاده برای یک بازیگر است..منتقدین بسیاری از همان اول از بازی او تعریف کرده اند.
حتی هنرمندانی مانند مرحوم منوچهر نوذری از بازی وی تعریف کرده اند.. همچنین مهدی فخیم زاده کارگردان خوب کشورمان عنوان کرده است که الناز شاکردوست به زودی بهترین بازیگر سینمای ایران خواهد شد
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از نهمین دوره جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « مجردها » - 1384
- کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از دهمین دوره جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « چه کسی امیر را کشت؟
مجموعه آثار:
- گل یخ (کیومرث پوراحمد - 1383)
- مجردها (اصغر هاشمی - 1383)
- عروس فراری (بهرام کاظمی - 1383)
- چند می گیری گریه کنی؟ (شاهد احمدلو - 1384)
- قتل آن لاین (مسعود آب پرور - 1384)
- چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم پور - 1384)
- بی وفا (اصغر نعیمی - 1385)
- قاعده بازی (احمدرضا معتمدی - 1385)
- کارناوال مرگ (رضا اعظمیان - 1385)
- خدا نزدیک است (علی وزیریان - 1385
¤ نویسنده: صالح روستایی
ویگن دردیان در سال 1308 در شهرهمدان بدنیاآمد و نام کامل وی ویگن دردریان بود او از سال 1330باخواندن آواز فعالیت هنری خودراآغازکردشروع فعالیت او درسال 1332باخواندن آواز بر فیلم چهره آشنا ساخته حسن خردمند بود از عمده آوازهای شادروان می توان به قناری- مراببوس- گلی از بهشت - دختردریا-زن ایرونی-همیشه یاد توام- شادوماد- هفت هشت- مرابه یاد بیاور- دوکبوتر و مهتاب دهها ترانه خاطره انگیز دیگر اشاره کرد
حدود نیم قرن پیش در یک روز تابستانی که جوانی ارمنی به نام ویگن دردریان در باشگاه ارامنه آرارات ترانه های ارمنی می خواند ، توجه ساموئل خاچیکیان ، فیلمسازی که با فیلم هایی مانند "بازگشت" و "دختری از شیراز" غوغایی در سینمای ایران آن سالها برانگیخته بود ، را جلب کرد
ساموئل از همان باشگاه برای فیلم "چهارراه حوادث"، آرمان و ویگن دردریان را انتخاب نمود و به دلیل صدای خوش ویگن شعری هم برایش سرود که در آن فیلم بصورت ترانه بر روی صحنه های گردش ناصر ملک مطیعی و مینا مغازه ای ، توسط ویگن اجرا شد و این نخستین اجرای رسانه ای ویگن به شمار می رفت. چراکه هنوز به رادیو راه نیافته بود
از خاطرات بیاد ماندنی گذشته میتوان به برنامه " داستان شب " رادیو اشاره کرد. شاید برخی از ما بخاطر داریم که هر هفته چهارشنبه ها در پایان آخرین قسمت قصه آن هفته ، ترانه "لالایی" ویگن پخش می شد.صدای ویگن و ترانه هایش هیچ گاه از خاطر ما نخواهد رفت
به درستی میتوان ویگن را سلطان بی رقیب جاز ایران دانست وی از همان ابتدا سبکی نو را در موزیک ایران بنا نهاد . در آن زمان که موسیقی کشور جز ترانه های کوچه باغی و کافه ای حرف دیگری برای گفتن نداشت ویگن حرف و کلامی نو زد و با آهنگ های موزون و بهره گیری از تنظیم های استادان بزرگی همچون مهندس خرم و ......توانست مدت 50 سال به عنوان یکه تاز صحنه ها در اوج باشد. روحش شاد و یادش گرامی
¤ نویسنده: صالح روستایی
سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد ماه 1324 هجری شمسی برابر با 11جون سال 1945 میلادی صادره از اهواز به شماره ی شناسنامه ی 173 می باشد . پدرش مصطفی قمیشی در شهر دزفول و در روستایی به نام « قمیش » زندگی می کرده است و اصلا متعلق به همانجا می باشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر ری آرمیده است
سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانواده ی خویش است و دارای دو برادر به نام های سیامک و سیروس و یک خواهر به نام سیمین می باشد . او نزدیک به 9 ماه بیشتر نداشت که خانواده اش تصمیم گرفتند راهی تهران شوند و به همراه این تغییر محل زندگی ، سیاوش قمیشی نیز توسط خانواده به تهران آورده شد . مادرش به آموختن موسیقی می پرداخت ، پیانو می نواخت و خانمی به نام اُلگا ( که تباری روس داشت ) به وی آموزش میداد
سیاوش که حدود 6 سال بیشتر نداشت از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری می برد و در عین کودکی و با اینکه پایش به پدال های پیانو نمی رسید به پشت ساز مادرش ( پیانو ) می نشست و در عالم بچگی با پدال های آن بازی می کرد
در حین همین بازی ها و به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد احساس خوبی به وی دست میداد و همانجا بود که سیاوش به موسیقی علاقه ای ویژه پیدا کرد . خانواده ی سیاوش قمیشی که علاقه ی او را به موسیقی درک کرده بودند خانمی را برای تعلیم به وی استخدام کردند و او چهار سال زیر نظر این معلم به آموختن زیر و بم موسیقی پرداخت . بعدها گیتاری برایش تهیه کردند و سیاوش از ده سالگی ، شخصا و بدون این که معلمی داشته باشد به نواختن گیتار مشغول شد و در مدت کوتاهی توانست به آن مسلط شود
آن چه از دوران کودکی به نیکی باقی در ذهن سیاوش مانده نوروز ، ماهی قرمز و شمردن پول های عیدی است . کلاس هفتم و هشتم را در تهران و در مدرسه ی البرز به درس خواندن مشغول شد و در همان دوران با کوروش یغمائی صمیمیت فراوانی پیدا کرد
¤ نویسنده: صالح روستایی